نشسته بودم داشتم سبزی پاک میکردم و تو عالم خودم بودم که در زدن . سامیار ، مامانی برو درو باز کن بابایی اومده.

پسر 4 ساله من رفت تا درو باز کنه ، منم رفتم تو فکر . خدا کنه این ذلیل شده امشب دیگه مست نباشه . از وقتی مست میکرد کلید نمینداخت درو باز کنه و در میزد . با ورودش به خونه فهمیدم بازم اشتباه کردم . صد و دوازدهمین روزی بود که مست بود ، اونم پشت سر هم.

- سلام به بانوی خونه 

یه که کرد و ادامه داد : جیگر من چطوره ؟ 

اومد سمتم و خواست موهامو با دستش بده عقب که سرمو کشیدم عقب .

- هو . واسه کی ناز میکنی پدرسگ ؟ 

بوی الکلش که به مشامم خورد یه عق زدم . بعد اینکه فهمیدم باردارم چندبار خواستم بندازمش ، اما از خدا ترسیدم حالا حاملگی من یه طرف و بوی الکل اون یه طرف . مثل دوتا تیم که تو فینالن و میخوان قهرمان بشن با هم مبارزه کردن و آخرش با عق بعدی رفتم سمت دستشویی و تو دستشویی بالا آوردم . صدای خنده هاش میومد . بازم دیوانه وار میخندید . بعد اینکه پدرخوندش به خواهرش کرد و هم خودشو کشت و هم دختررو اینم شانس من دیوانه شد و هر شب مست و لا یعقل خونه میومد . گاهی هم مست میکردو خونه نمیومد . نه اینکه فکر کنی سروگوشش بجنبه ها نه ، مست میکرد یادش میرفت کجاست . یه شب پارک میخوابید ، یه بالای پل عابر ، یه شب مهربون بود ، یه شب تا سرحد مرگ منو میزد .

تو دستشویی گریه میکردم به حال خودم و سامیار . پسرمو میگم . یه شب که مست بود در یخچال رو باز کرده بود توش شاشیده بود . یه بارم لباساشو تو فریزر پیدا کردم ، اگه میخندی که باید بگم اینا واسه من گریه داشت .

- بیا بیرون دیگه ، نکنه مردی ، با سر نیفتی تو گوها . با صدای بلند میخندید . آماده شدم برم بیرون ، تصمیممو گرفتم ، باید درستش میکردم . من هنوز سروش رو دوست داشتم . با تمام مسخره بازیاش دوستش داشتم . شایدم من واسه درک عمق فاجعه پیش اومده براش کم گذاشتم که رو آورد به مستی . رفتم جلو و تو چشماش نگاه کردم .

- دوستت دارم سروش 

- جون . منم میخوامت خانمی 

دلم براش میسوخت ، مستی و راستی بود . بغلش کردم و با تمام وجود گریه کردم ، بغلم کردو با تمام وجود گریه کرد . گریه بود اشک و بازم گریه .

- سروشم ، خوبی ؟ 

با خنده و گریه و در حالی که لبش میلرزید گفت : دوسم داری ؟

- آره عزیزم ، با تمام وجود .

- باشه برو سامی رو بخوابون بیا . 

- باشه آقایی 

سامی رو که خوابوندم اومدم دیدم سروش زودتر خوابیده ، بالاسرش نشستم و موهاشو نوازش کردم . نمیدونم چقد گذشت اما دیدم یه تی خورد و بیدار شد . چشماشو که وا کرد یه نگاهی انداخت بهم که دلم لرزید . آخرین بار این نگاهو قبل اون فاجعه دیدم . دلم هری ریخت . 

- ازم خسته شدی سحر ؟

تو نگاهش یه حسی بود که منو وادار کرد راستشو بگم .

- ببین من تورو دوست دارم سروش ، اما تورو ، نه اون آدم مستی که معلوم نیست چیکار داره میکنه با خودش و زندگیش ، آخرین باری که سامی رو بغل کردی و مست نبودی رو یادته ؟ آخرین باری که یه بوسه تو حالت عادی روی لبای من گذاشتی رو یادته ؟ آخرین باری که با سامی بازی کردی و مست نبودی رو یادته ؟ 

کم کم کنترلمو از دست دادم و گریه هام شروع شد .

- تو اصلا میدونی من از ترس بهت نگفتم باردارم ؟

چشمای متعجب سروش دنبال جواب سوالش بود .

- سه ماهشه سروش ، نگفتم چون شک کردم به اینکه تو میتونی بابای خوبی باشی یا نه ، شک کردم به اینکه کسی که نمیتونه مسئولیت یه بچه رو قبول کنه چطور میتونه دومی رو بپذیره ؟ سروش . من دوستت دارم ، ولی به خدا خسته شدم .

نگاه پر ترس سروش باعث شد با گریه ادامه بدم : با تمام این حرفا من تورو ، بچه هامو ، زندگیمو دوست دارم ، همیشه باهات میمونم .

سروش یه نفس راحتی کشید و یه بوس روی لپم کرد و گفت : بهت قول میدم فردا مست نباشم ، امشب آخرین باری بود که این گهو خوردم .

حرفاشو گذاشتم به پای مستیش و با لبخندی رفتیم به تخت خوابمون ، بعد مدتها امشب حواس هر دوتامون بود که میخوایم چکار کنیم دستشو گرفتم و

 

صبح که بیدار شدم با یادآوری عشق بازی دیشب لبخندی به لبم اومد . تا خود شب با سامی بازی کردم ، بعد مدتها اصلا مهم نبود واسم که سروش مست میاد ، سالم میاد ، یا اصلا میاد ؟

سامی خیلی خسته بود و خوابش برد . پاشدم رفتم یه چایی دم کنم یه چند لحظه داشتم به سروش فکر میکردم که یهو دوتا دست دور شکمم حلقه شد از ترس جیغ زدم و برگشتم .

سروش دیوانه در حالی که میخندید گفت : دوستت دارم .

- دیوونه چجوری اومدی تو ؟

- ببخشیدا خونه منم اینجاستا

- ولی تو ؟

باخنده گفت :  من چی ؟ مستم ؟ نه دختر ، دیشب که گفتم قول میدم ، قول مردونه ، مستیه و راستی ، قول میدم دیگه مست نکنم دوستت دارم .

اومد سمتمو بغلم کرد و تو چشمام نگاه کرد ، هر دومون میدونستیم چی میخوایم .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سایت رسمی علی سجادی خلاصه کتاب نظام اقتصادی صدر اسلام هادی غفاری جدیدترین ها همه جورفایل الکترونیکی اورجینال Sirun Sona سلام به سایت ویدیو کلوپ نیما خوش آمدید میخک پلاس پروانه رنگی تحلیل نوسانهای طلا و ارز و مدیریت معامله های معامله گران